کاهش کمک به نظامیان پاکستانی؛ بهترین گزینه برای واشنگتن
پس از آنکه اسامه بن لادن در نزدیکی اسلام آباد کشته شد، فشارها بر دولت پاکستان برای ارائه توضیح در این مورد، که چگونه رهبر شبکه القاعده توانسته چندین سال در نزدیکی یک مجتمع ارتش این کشور زندگی کند، افزایش یافت. رهبران پاکستان، اما عملیات "شکار بن لادن" را نقض حاکمیت ملی خود خواند. این موضوع به تنش در مناسبات واشنگتن و اسلام آباد انجامید. مرحله ای دوم تنش ها که قطع بخشی از کمکهای امریکا به پاکستان را به دنبال داشت، از آنجا ناشی شد که نظامیان پاکستان اجازه دادند تا شورشیان از مراکز ساخت بمب در مناطق قباییلی فرار کنند. جیمز تراب نویسنده روزنامه نیویارک تایمز آینده مناسبات و راه حل برای ادامه آن را اینگونه تحلیل کرده است.
جیمز تراب؛ فارن پالیسی ـ محمد سلیم شفیق؛ روزنامه نگار

سناتور جان کری را در سفر به اسلام آباد دو هفته پس از کشته شدن اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده همراهی می کردم. پنهان شدن اسامه بن لادن در نزدیکی اسلام آباد منجر به خشم بیش از حد شده بود و بسیاری تحلیلگران و اعضای کنگره خواستار قطع کمک ها به بزرگترین متحد مشکل ساز بودند. کری به من گفت که چی چیزی را به رهبران نظامی و ملکی پاکستان گفته است؛ "همکارانش اکثراً با دید منفی در مورد مناسبات با پاکستان داشتند و نیاز به اینکه باید دید واقعاً پاکستان به کدام مسیر می رود."؛ اینکه پاکستانی ها با احترام به (نظریات) او گوش داده و به افزایش همکاری ها متعهد شدند. در سفر به اسلام آباد همراه با کری شماری از مقام های ارشد نیز شامل بودند که بسته ای مرکب از تشویق و تهدید را به طرف پاکستانی ارائه کردند و سپس با تعجب اینکه پاکستانی ها ذهنیت آنان را تغییر دادند و یا شاید ( این تغییر) غیر قابل اجتناب بود.
در میانه های ماه جون مشکل دیگر زمانی پیش آمد که مقام های ایالات متحده از پاکستانی ها خواست تا کارخانه هایی را مسدود کنند که بمب های ساخت آن علیه نیروهای ناتو در افغانستان استفاده می شود و به دنبال آن هواپیماهای بدون سرنشین سازمان سیا تصاویری از فرار شورشیان از این کارخانه ها با تمامی تجهیزات شان را ضبط کرد. نظامیان پاکستانی زمانی به اهداف تعیین شده رسیدند که شورشیان از آنجا رفته بودند. اداره بارک اوباما زیر فشارهای شدید پرداخت حدود 800 میلیون دالر را معلق کرد که شامل عملیات مبارزه با تروریزم و آموزش نظامیان می شد که هر دو مورد به یک امر بحث بر انگیز تبدیل شده بود؛ چون پاکستان از صدور ویزا برای آموزگاران نظامی خودداری و شماری از نیروهای ویژه امریکایی را اخراج کرد. و طوریکه جان کری پیش بینی می کرد، همکاراش در مجلس قانون گذاری خواستار تعلیق تقریباً تمامی کمکهای غیرنظامی به پاکستان تا زمانی شدند که یک سلسله خواست های مرتبط با امنیت از سوی این کشور بر آورده شود. قطع کمک های غیرنظامی بیشتر از آنچه کار آمدی داشته باشد، به زیان است. اما ممکن است به پایان درامه خواست های مکرر امریکا و پاسخ خشمگینانه پاکستان بیانجامد. زمان آن فرا رسیده است که خواستهای کمتری و انتظار کمتر از پاکستان داشته باشیم و (کمکهای) کمتر به پاکستان ارائه کنیم.

در افغانستان نیز ایالات متحده به سرعت در برابر محدودیت های نفوذ خود عمل می کند؛ حضور 100 هزار نظامی، مصرف سالانه 120 میلیارد دالر را توجیه نمی کند. تلاش های اداره اوباما برای آوردن یک حکومت خوب در افغانستان - نقطه مرکزی استراتیژی مبارزه با شورشگری- ناکام مانده و تلاش های کاخ سفید و سخنرانی های حامد کرزی در این مورد متوقف شده است. دلیل آن هم اینست که ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که افغانستان دیگر تهدید جدی برای امنیت ملی اش نیست. با این حال پاکستان، اما چنین است؛ بخش عمده ای از اعضای گروه تندرو طرفدار القاعده در پاکستان به سر می برند و پاکستان با 180 میلیون جمعیت یک کشور آشفته و دارای سلاح اتمی است. داشتن مناسبات با این دولت با این فرض بود که ایالات متحده نمی تواند بی خیال باشد. ساختن پاکستان یک ضرورت به نظر می رسد.
تاکنون، اوباما خیال راحت داشت؛ با اصرار ریچارد هالبروک نماینده پیشین ایالات متحده برای منطقه "رابطه معاملاتی" که در اداره جورج بوش با این هدف که "ما به شما پول می پردازیم تا خرابکاران را در خاک خود از پا در بیاورید." به ترویج " رابطه ویژه" تغییر کرد. هدف آن این بود تا مقام های ارشد از هر دو طرف به هدف به شریک کردن مسایل گسترده؛ توسعه اقتصادی، دیپلماسی منطقه ای، سیاست انرژی و نظیر آن به عنوان "متحدان واقعی" بر سر آن بحث کنند.
فرض من همواره این بوده است که "رابطه ویژه" به شکل استادانه ای به عنوان پنجره ای برای تملق گویی به پاکستانی ها در مطابقت با اهداف امنیتی ایالات متحده طراحی شده است. اما "ولی نصر" که تا سال گذشته به عنوان مشاور ارشد هالبروک کار می کرد، به شکل متقاعده ای استدلال می کند که در این رابطه منافع واقعی پاکستانی ها به گونه ای بسیار عالی با اهداف امریکایی ها انطباق داده شده است. گفتگوها برای یک معاهده تجاری با افغانستان، برنامه انتقال گاز آسیای میانه و افزایش کمکها در زمان سیل وحشتناک سال گذشته طراحی شده بود. پس از بازگشت ( از این گفتگوها) ولی نصر به من گفت که پاکستانی ها درخواست همکاری با این کشور برای دستیگری بن لادن، صدور ویزا برای جاسوسان سازمان سیا و دادن اجازه برای آنان جهت انجام عملیات در خاک این کشور را مطرح کردند. نصر همچنین معتقد است که همکاری های استراتیژیک از دشمنی با ایالات متحده به " پنج تا ده درجه" در مسیر درست تغییر یافته که این به نوبه ای خود زمینه سرکوب طالبان را به دنبال داشته است. او می گوید که همکاری ها عناصری را قابل اداره کرده است که پیش از این متصور نبود.
اجازه دهید برخی از این دستاوردها به اداره اوباما و نماینده ویژه جدید اعطا شو؛ اما نخست امور مربوط به ریموند دیویس یک قراردادی سازمان سیا که دو پاکستانی را به قتل رساند و سپس عملیات ابیت آباد نقطه ای پایان به این دوره کوتاه نیمه متعارف گذاشت. یا شاید این رویدادها منتظر بودند تا اتفاق بیافتد؛ فرضیه اساسی این است که هیچ رابطه اساسی بین دو کشور وجود ندارد که علاقه مندی بنیادین آنقدر عمیق باشد که بتواند در دراز مدت دچار بحران شود. از یک سو، ایالات متحده باور دارد که دشمن، تندروان خشونت طلب است؛ جانب دیگر (پاکستان) معتقد است که دشمن، هند و خود ایالات متحده است. حتا نصر تصدیق می کند که "همکاری های استراتیژیک دچار عقبگرد شده است."؛ ما در دنیای از غرولند روابط استراتیژیک قرار داریم؛ من به تازگی شنیده ام که یک دیپلمات ارشد امریکایی گفته است که هالبروک در مورد پیشرفت ها با پاکستان بیش از حد خوشبین بوده است.
پس کجا می توانیم برویم؟ پاسخ بر اساس "معامله" این است؛ ایالات متحده هنوز می تواند آنچه را از پاکستان نیاز دارد، به دست آورد؛ اجازه ضمنی برای انجام حملات هواپیماهای بدون سرنشین و انتقال مواد تدارکاتی مورد نیاز در افغانستان از طریق گذرگاه خیبر. بحران همچنان وجود خواهد داشت؛ مداخلات دیپلماتیک اضطراری بیشتر؛ و طرح بیشتر نقض حاکمیت ملی از سوی پاکستانی ها. ما همچنان رشد خواهیم کرد؛ می توانیم اینجا زندگی کنیم. امریکا امیدوار است که این را بدون پاکستان انجام دهد، اما نمی تواند. پس کمکهای نظامی و غیرنظامی را ادامه دهید.
اداره بوش هیچ تلاشی برای کمک جهت حل مشکلات اساسی پاکستان انجام نداد؛ دولت اوباما بر اساس طرح "کری، لوگار و برمن" و همکاریهای استراتیژیک، سالانه 1.5 میلیارد دالر را در اختیار این کشور (پاکستان) قرار می دهد. اما این کمکی نخواهد کرد؛ دولت غیرنظامی پاکستان برای انجام اصلاحات با مقاومت نظامیان روبرو است. با وجود هشدار صندوق بین المللی پول برای قطع قرضه، دولت این کشور هنوزهم نتوانسته بیش از دو درصد از جمعیت این کشور مالیه بگیرد. کمکهای غیرنظامی هم در جهت انجام اصلاحات کمکی نکرده است؛ آنطوریکه امریکا می خواهد پاکستانی ها نمی توانند با بسیاری مسایل امنیتی آن را سازگار بسازند.
من فکر نمی کنم ایالات متحده برنامه های غیرنظامی خود را پایان دهد، تنها به این دلیل که این کار می تواند منجر به توانمند سازی عناصر ضد امریکایی شود. بنابرین فکر می کنم آنطوریکه گزارش "مرکز توسعه جهانی" پیشنهاد می کند، ایالات متحده می تواند بازارهای خود را برای تولیدات پاکستانی باز کند و سپس ما می توانیم (به این کشور) کمک کنیم. بگذارید مخالف دیدگاه "معامله گرانه" باشم؛ تعامل بیشتر با غیرنظامیان و تماس کمتر با نظامیان و سازمان اطلاعاتی. بگذارید مشاجره بر سر ویزا برای نیروهای ویژه امریکایی و کارمندان سازمان سیا پایان یابد. بگذارید بی سرو صداو رنجش خاطر پرداخت پول به ارتش پاکستان کاهش یابد؛ بگذارید به استعمار جدید امریکا و نمایش مداخله به امور پاکستان نقطه پایان گذاشته شود؛ آیا نظامیان پایان عملیات هواپیماهای بدون سرنشین را خواهند پذیرفت؟ من امیدوار نیستم، اما این امر ممکن است که حمایت نظامی ایالات متحده کاهش یابد و رهبران پاکستان خوشحال خواهند شد که ببینند ایالات متحده طالبان را از راه دور از پا در می آورد.
اگر ما چیزهایی از دهه گذشته آموخته باشیم اینست که نسبت به آنچه ما فکر می کنیم، ایالات متحده دارای قدرت کم برای شکل دادن نتایج دلخواه دخود در مکان های با آشفتگی ها و پیچیدگی های بسیار است. حضور دراز مدت ایالات متحده این موضوع را به اقتدارگرایان و رهبران نظامی یادآوری می کند که این انحراف از حقایق است. پاکستانی ها باید خودشان را نجات دهند؛ نظیر آنچه مردم جهان عرب تلاش دارند انجام دهند. اگر کشوری خودش هنگامه ای انقلابی داشته باشد، امریکا می تواند با نشان دادن راه به آن کمک کند.

جیمز تراب یکی از نویسندگان روزنامه نیویارک تایمز از سال 1998 تاکنون است. او همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست. او به عنوان روزنامه نگار آزاد چندین مقاله و نقد کتاب برای نیویارک تایمز نوشته است. تمرکز او در حال حاضر روی مسایل بین المللی وسیاسی، از جمله نمایه (کارکردهای) بارک اوباما، الگور و جان مک کین است. او همچنین کتابی را در مورد سازمان ملل متحد و کوفی عنان (دبیرکل پیشین این سازمان) نوشته است.
********************************************************************************************
![[تصویر: fjj392b1yzwdd69pk8a.gif]](http://www.pic.tooptarinha.com/images/fjj392b1yzwdd69pk8a.gif)
مرگ بر آمریکای جنایتکار و آل خلیفه و آل سعود و آل مروان و عبدالله صالح و معمرقذافی ونامبارک مرگ بر اسرائیل غاصب و انگلیس جبار و کل ابرقدرت های پرورش دهنده ، سازنده و صادر کننده تروریست و تروریسم به کشورهای مظلوم و ستم دیده منطقه خاورمیانه و جهان پهناور هستی . درود بر کشورهایی از جهان که خود را پاک و عاری از جنگ و صلاح های هسته ای و تروریست و تروریسم کرده اند ، زنده باد یاد و خاطره تمامی شهدای اسلام از صدر تا کنون و تا آینده جهان ، پاینده باد اسلام و مسلمین جهان ، پیروز باد انقلاب اسلامی خاورمیانه ، برقرار باد پرچم حضرت مهدی صاحب الزمان ( عج ) بر فراز قله عدل و عدالت و امامت و رهبری و هدایت بشری ، پیروز و موفق و سربلند باد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به رهبریت حضرت آیت اله العظمی خامنه ای دامت ظله عالی ، در سطح جهان و جهانیان در ابعاد و عرصه های وسیع جهاد اقتصادی ، فرهنگی و فیزیکی و هسته ای و نانو تکنولوژی و پزشکی و موشکی و دفاعی و پدافند عامل و غیر عامل در بازدارندگی و ............... انشاالله ....
http://www.us.m.yahoo.com/w/global/main?.intl=us&.lang=en
www.esarm.ir آدرس اصلی سایت ایثار و مقاومت عبدالصمد قرائتی (privacy policy )
http://jigsaw.w3.org/css-validator/validator?uri=www.gheraati.abdolsamad@iran.ir&profile=mobile&usermedium=tv&warning=1&vextwarning=&lang=en
http://www.gheraati.abdolsamad @ iran.ir
ایمیل (پست الکترونیکی سایت ایثار و مقاومت (عبدالصمد قرائتی privacy policy))
(esarmir@yahoo.com)
آدرس شناسه سایت ایثار و مقاومت در بانک املاک و اطلاعاتی اینترنت بین الملل <
نظرات شما عزیزان: